خاطرات 1 ماهگی تا 6 ماهگی
دخترم از ۹ روزگی به اسهال شدید افتاد ما هم خیلی دکتر بردیم نمیتونستن تشخیص بدن خیلی هم گریه میکردی نه روز داشتی نه شب اوایل فقط ۵ تا ۷ صبح میخوابیدی با کلی بغل و راه رفتن بعضی شبا هم
با بابا میرفتیم ماشین سواری تا اروم بشی خلاصه تو ۱ ماهگی فهمیدم الرژی ورفلاکس داری با رژیم خودم اسهالت قطع شد اما کماکان دل درد هات ادامه داشت که تو ۲ ماهگی به خاطر طیف وسیع الرژیت دکتر گفت واسه جفتتون بهتره که شیر مادر قطع بشه و شیر خشک هایپو الرژی بخوری که خیلی هم سخت گیر میاد خاله شادی هم خیلی کمک کرد واسه شیرت بیشتر شیر تورو از اهواز زحمت میکشید میگرفت و برام میفرستاد خیلی مهربونه خدا خیرش بده
کم کم به ۵ و ۶ ماه که رسیدی گریه هات کمتر میشد و بیشتر غر میزدی واسه خوابت هم تا ۶ ماهگی تو خونه ننو بستیم حتی رفتیم گهواره برقی هم برات گرفتیم چون دوست داشتی ۲۴ ساعت تکون بخوری حتی تو خواب!!!
یه سری عکس های پارمیس کوچولو تا ۶ ماهگی
۱ ماهگی
۴۰ روزگی
۲ماهگی
۳ماهگی
۳ماهگی
۴ماهگی
۵ ماهگی
۶ماهگی